اشعار فرخی سیستانی
اشعار فرخی سیستانی,اشعار فرخی سیستانی اندروید,دیوان اشعار فرخی سیستانی,گزیده اشعار فرخی سیستانی,دانلود اشعار فرخی سیستانی,اشعار کوتاه فرخی سیستانی,ترجمه اشعار فرخی سیستانی,اشعار عاشقانه فرخی سیستانی,بهترین اشعار فرخی سیستانی,اشعار زیبای فرخی سیستانی,مجموعه اشعار فرخی سیستانی,شعر کوتاه از فرخی سیستانی,شعر عاشقانه فرخی سیستانی,شعر زیبای فرخی سیستانی,شعر های زیبای فرخی سیستانی,شعر فرخی سیستانی,اشعار فرخی سیستانی,اشعار فرخی سیستانی اندروید,سبک شعر فرخی سیستانی,شعر بهار فرخی سیستانی,بهترین شعر فرخی سیستانی,شعر عاشقانه فرخی سیستانی,معنی شعر فرخی سیستانی,شعر ابر فرخی سیستانی,شعر زیبای فرخی سیستانی,دیوان اشعار فرخی سیستانی,گزیده اشعار فرخی سیستانی,دانلود اشعار فرخی سیستانی,اشعار کوتاه فرخی سیستانی,ترجمه اشعار فرخی سیستانی,اشعار عاشقانه فرخی سیستانی,بهترین اشعار فرخی سیستانی,اشعار زیبای فرخی سیستانی,شعر بهار از فرخی سیستانی,معنی شعر داغگاه فرخی سیستانی,تفسیر شعر فرخی سیستانی,معنی شعر بهار فرخی سیستانی,معنی شعر گوایی از فرخی سیستانی,معنی شعر وصف ابر از فرخی سیستانی,معنی شعر در وصف داغگاه از فرخی سیستانی,معنی ابیات شعر داغگاه از فرخی سیستانی,شعر های زیبای فرخی سیستانی,شعری زیبا از فرخی سیستانی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد فرخی سیستانی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
سیاه چشما مِهر تو غمگسار من است
به روزگار خزان روی تو بهار من است
اشعار فرخی سیستانی
دل من همی داد گفتی گواهی
که باشد مرا روزی از تو جدایی
اشعار فرخی سیستانی اندروید
بوسهای از دوست ببردم به نرد
نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد
دیوان اشعار فرخی سیستانی
ای دوستی نموده و پیوسته دشمنی
در شرط ما نبود که با من تو این کنی
گزیده اشعار فرخی سیستانی
ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلید باغ ما را ده که فردامان بکار آید
دانلود اشعار فرخی سیستانی
برآمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا
چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا
اشعار کوتاه فرخی سیستانی
من ندانم که عاشقی چه بلاست
هر بلایی که هست عاشق راست
ترجمه اشعار فرخی سیستانی
زرد و خمیده گشتم از غم عشق
دو رخ لعل فام و قامت راست
کاشکی دل نبودیم که مرا
اینهمه درد و سختی از دل خاست
اشعار عاشقانه فرخی سیستانی
دل بود جای عشق و چون دل شد
عشق را نیز جایگاه کجاست
دل من چون رعیتیست مطیع
عشق چون پادشاه کامرواست
بهترین اشعار فرخی سیستانی
برد و برد هر چه بیند و دید
کند و کرد هر چه خواهد و خواست
وای آن کو به دام عشق آویخت
خنک آن کو ز دام عشق رهاست
اشعار زیبای فرخی سیستانی
عشق بر من در عنا بگشاد
عشق سر تا به سر عذاب و عناست
در جهان سختتر ز آتش عشق
خشم فرزند سیدالوزراست
مجموعه اشعار فرخی سیستانی
میر ابوالفتح کز فتوت و فضل
در جهان بیشبیه و بیهمتاست
صفتش: مهتر گشاده کفست
لقبش: خواجهٔ بزرگ عطاست
شعر کوتاه از فرخی سیستانی
به سخا نامورتر از دریاست
گرچه او را کمینه فضل سخاست
دست او هست ابر و دریا دل
ابر شاگرد و نایبش دریاست
شعر عاشقانه فرخی سیستانی
بخشش او طبیعی و گهریست
بخشش دیگران به روی و ریاست
راد مرد و کریم و بیخللست
راد و یکخوی و یکدل و یکتاست
شعر زیبای فرخی سیستانی
نیکویی را ثواب هفتادست
از خدا و بر این رسول گواست
اندکست این ز فضل او هر چند
کس نگفتهست کاند کیش چراست
شعر های زیبای فرخی سیستانی
آن خواجه غریبتر که ازو
خدمتی را هزار گونه جزاست
اثر نعمت و عنایت او
بر همه کس چو بنگری پیداست
شعر فرخی سیستانی
ادبا را شریک دولت کرد
دولت خواجه دولت ادباست
شعرا را رفیق نعمت کرد
نعمت خواجه نعمت شعراست
اشعار فرخی سیستانی
هر تنی زیر بار منت اوست
هر زبانی به شکر او گویاست
او ز جود و ز فضل تنها نیست
در همانند خویشتن تنهاست
اشعار فرخی سیستانی اندروید
طبع او چون هواست روشن و پاک
روشن و پاک بیبهانه هواست
هر که با او به دشمنی کوشد
روز او از قیاس بیفرداست
سبک شعر فرخی سیستانی
تیغ او بر سر مخالف او
از خدای جهان نبشته قضاست
دشمن او ازو به جان نرهد
ور همه پروریدهٔ عنقاست
شعر بهار فرخی سیستانی
گر چه آباش سیدان بودند
او به هر فضل سید آباست
دست او را مکن قیاس به ابر
که روا نیست این قیاس و خطاست
بهترین شعر فرخی سیستانی
گر چه گیتی ز ابر تازه شود
اندرو بیم صاعقهست و بلاست
تا هوا را گشادگی و خوشیست
تا زمین را فراخی و پهناست
شعر عاشقانه فرخی سیستانی
شادمان باد و یافته ز خدای
هر چه او را مراد و کام و هواست
مهرگانش خجسته باد چنان
کو خجسته پی و خجسته لقاست
کاندرین مهرگان فرخ پی
زو مرا نیم موزه نیم قباست
معنی شعر فرخی سیستانی
چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده
چو گردان گردباد تندگردی تیره اندر وا
ببارید و ز هم بگسست و گردان گشت بر گردون
چو پیلان پراکنده میان آبگون صحرا
شعر ابر فرخی سیستانی
تو گفتی گرد زنگارست بر آیینهٔ چینی
تو گفتی موی سنجاب است بر پیروزهگون دیبا
به سان مرغزار سبز رنگ اندر شده گردش
به یک ساعت ملون کرده روی گنبد خضرا
شعر زیبای فرخی سیستانی
تو گفتی آسمان دریاست از سبزی و بر رویش
به پرواز اندر آوردهست ناگه بچگان عنقا
همیرفت از بر گردون، گهی تاری گهی روشن
وزو گه آسمان پیدا و گه خورشید ناپیدا
دیوان اشعار فرخی سیستانی
به سان چندن سوهانزده بر لوح پیروزه
به کردار عبیر بیخته بر صفحهٔ مینا
چو دودین آتشی، کآبش به روی اندر زنی ناگه
چو چشم بیدلی کز دیدن دلبر شود بینا
گزیده اشعار فرخی سیستانی
هوای روشن از رنگش مغبر گشت و شد تیره
چو جان کافر کشته ز تیغ خسرو والا
یمین دولت و دولت بدو آراسته گیتی
امین ملت و ملت بدو پیراسته دنیا
دانلود اشعار فرخی سیستانی
قوام دین پیغمبر، ملک محمود دین پرور
ملک فعل و ملک سیرت ملک سهم و ملک سیما
شهنشاهی که شاهان را ز دیده خواب برباید
ز بیم نه منی گرزش به جابلقا و جابلسا
اشعار کوتاه فرخی سیستانی
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
تو را مهمان ناخوانده بروزی صد هزار آید
ترجمه اشعار فرخی سیستانی
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید
چنان دانی که هر کس را همی زو بوی یار آید
بهر امسال پنداری همی خوشتر ز یار آید
از این خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
اشعار عاشقانه فرخی سیستانی
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
بهترین اشعار فرخی سیستانی
دل پیش من نهادی و بفریفتی مرا
آگه نبودهام که همی دانه افکنی
پنداشتم همی که دل از دوستی دهی
بر تو گمان که برد که تو دشمن منی
اشعار زیبای فرخی سیستانی
دل دادن تو از پی آن بود تا مرا
اندر فریبی و دلم از جای برکنی
کشتی مرا به دوستی و کس نکشته بود
زین زارتر کسی را هرگز به دشمنی
شعر بهار از فرخی سیستانی
بستی به مهر با دل من چند بار عهد
از تو نمیسزد که کنون عهد بشکنی
با تو رهیت را چو به دل ایمنی نبود
زین پس به جان چگونه بود بر تو ایمنی
معنی شعر داغگاه فرخی سیستانی
سرخی رخسارهی آن ماهروی
بر دو رخ من دو گل افکند زرد
گاه بخایید همی پشت دست
گاه برآورد همی آه سرد
تفسیر شعر فرخی سیستانی
گفتم: جان پدر این خشم چیست
از پی یک بوسه که بردم به نرد
گفت: من از نرد ننالم همی
نرد به یک سو نه و اندر نورد
معنی شعر بهار فرخی سیستانی
گفتم: گر خشم تو از نرد نیست
بوسه بده گرد بهانه مگرد
گفت: که فردا دهمت من سه بوس
فرخی! امید به از پیشخورد
معنی شعر گوایی از فرخی سیستانی
ندهم دل به دست تو ندهم
گر به تو دل دهم ز تو نرهم
کوی تو جایگاه فتنه شدهست
بر سر کوی تو قدم ننهم
معنی شعر وصف ابر از فرخی سیستانی
دوستان از فراق تو شکهند
من همی از وصال تو شکهم
گر من لابه ساز چرب سخن
چه بسی لابهها به دل ندهم
معنی شعر در وصف داغگاه از فرخی سیستانی
سخت بسیار حیله باید کرد
تا ز دست تو سنگدل بجهم
معنی شعر در وصف داغگاه از فرخی سیستانی
بلی هر چه خواهد رسیدن به مردم
بر آن دل دهد هر زمانی گواهی
من این روز را داشتم چشم وزین غم
نبوده است با روز من روشنایی
معنی ابیات شعر داغگاه از فرخی سیستانی
جدایی گمان برده بودم ولیکن
نه چندان که یک سو نهی آشنایی
به جرم چه راندی مرا از در خود؟
گناهم نبوده ست جز بی گناهی
شعر های زیبای فرخی سیستانی
بدین زودی از من چرا سیر گشتی؟
نگارا بدین زود سیری چرایی؟
که دانست کز تو مرا دید باید
به چندان وفا این همه بی وفایی
شعری زیبا از فرخی سیستانی
سپردم به تو دل، ندانسته بودم
بدین گونه مایل به جور و جفایی
دریغا دریغا که آگه نبودم
که تو بی وفا در جفا تا کجایی
اشعار فرخی سیستانی
همه دشمنی از تو دیدم ولیکن
نگویم که تو دوستی را نشایی
نگارا من از آزمایش به آیم
مرا باش، تا بیش ازین آزمایی
مرا خوار داری و بیقدر خواهی
نگر تا بدین خو که هستی نپایی
اشعار فرخی سیستانی اندروید
دلم شکار سیه چشمکان توست و رواست
از آنکه دو لب شیرین تو شکار من است
به مهر تو دل من وامدار صحبت توست
لب تو باز به سه بوسه وامدار من است
دیوان اشعار فرخی سیستانی
جفا نمودن بیجرم کار توست مدام
وفا نمودن و اندیشهی تو کار من است
اگر تو ماهی، گردون تو سرای من است
اگر تو سروی، بستان تو کنار من است
گزیده اشعار فرخی سیستانی
به مهر تو دل من وامدار صحبت توست
لب تو باز به سه بوسه وامدار من است
دانلود اشعار فرخی سیستانی
گفتم رخ تو بهار خندان منست
گفت آن تو نیز باغ و بستان منست
گفتم لب شکرین تو آن منست
گفت از تو دریغ نیست گر جان منست
اشعار کوتاه فرخی سیستانی
غم دیدم از آن کس که مرا میباید
ببریدم ازو تا دل من بگشاید
نادیدن او مرا همیبگزاید
گرگ آشتیی کنم چه تا پیش آید
ترجمه اشعار فرخی سیستانی
گفتم که بیا وعدهٔ دوشینه بیار
ور نه بخروشم از تو اکنون چو هزار
گفتا دهم ای همه جفا ، نک زنهار!
آواز مده که گوش دارد دیوار
اشعار عاشقانه فرخی سیستانی
صدبار ز من شنیده بودی کم و بیش
کایزد همه را هرچه کنند آرد پیش
در کردهٔ خویش مانده ای ای درویش
چه چون کندی فزون ز اندازهٔ خویش
بهترین اشعار فرخی سیستانی
یاری بودی سخت بیین و بسنگ
همسایهٔ تو بهانه جوی و دلتنگ
این خو تو ازو گرفتهای ای سرهنگ
انگور ز انگور همیگیرد رنگ
اشعار زیبای فرخی سیستانی
یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ
یا او سر ما به دار سازد آونگ
القصه درین زمانهٔ پرنیرنگ
یک کشته بنام به که صد زنده به ننگ
مجموعه اشعار فرخی سیستانی
گویند که معشوق تو زشتست و سیاه
گر زشت و سیاهست مرا نیست گناه
من عاشقم و دلم بر او گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
شعر کوتاه از فرخی سیستانی
با من چو گل شکفته باشی گه گه
گاهی باشی چو کارد با گوشت تبه
روزی همه آری کنی و روزی نه
یکره صنما بنه مرا بر یک ره
شعر عاشقانه فرخی سیستانی
از بهر خدای اگر تویی سرو سرای
یکباره ز من باز مگیر ای بت پای
دیدار عزیز کردی ای بارخدای
سیمرغ نهای روی رهی را بنمای
شعر زیبای فرخی سیستانی
ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید
شعر های زیبای فرخی سیستانی
خواستم از لعل او دو بوسه و گفتم
تربیتی کن به آب لطف خسی را
گفت یکی بس بود و گر دو ستانی
فتنه شود، آزمودهایم بسی را
عمر دوبارهست بوسهٔ من و هرگز
عمر دوباره ندادهاند کسی را
شعر فرخی سیستانی
ای جهانی ز تو به آزادی
بر من از تو چراست بیدادی
دل من دادی و نبود مرا
از دل بیوفای تو شادی
اشعار فرخی سیستانی
دل دهان دل به دوستی دادند
تو مرا دل به دشمنی دادی
قصد کردی به دل ربودن من
بر هلاک دلم بر استادی
اشعار فرخی سیستانی اندروید
تا دلم نستدی نیاسودی
چون توان کرد از تو آزادی
سبک شعر فرخی سیستانی
دل ببردی و جان شد از پس دل
ای تن اندر چه محنت افتادی
بر دل دوستان فرامشتی
بر دل دشمنان همه یادی
شعر بهار فرخی سیستانی
ای ترک حق نعمت عاشق شناختی
رفتی و ساختی ز جفا هر چه ساختی
کردار من به پای سپردی و کوفتی
گرد هوای خویش گرفتی و تاختی
بهترین شعر فرخی سیستانی
با تو به دل چنانکه توان ساخت ساختم
بر من ز حیله هر چه توان باخت باختی
نتوانی ای نگارین گفتن مرا که تو
از بندگان خویش مرا کم نواختی
گویا حدیث ما و تو گفت، ای بت، آنکه گفت:
«ای حقشناس! رو که نکو حق شناختی»
شعر عاشقانه فرخی سیستانی
ندهم دل به دست تو ندهم
گر به تو دل دهم ز تو نرهم
معنی شعر فرخی سیستانی
ای ملک گیتی، گیتی تراست
حکم تو بر هرچه تو خواهی رواست
در خور تو وز در کردار تست
هر چه درین گیتی مدح و ثناست
شعر ابر فرخی سیستانی
چندانکه جهانست ملک شاه جهان باد
با دولت پاینده و با بخت جوان باد
شعر زیبای فرخی سیستانی
هر روز مرا عشق نگاری به سر آید
در باز کند ناگه و گستاخ درآید
ور در به دو سه قفل گرانسنگ ببندم
ره جوید و چون مورچه از خاک برآید